توصیه مهم ابلیس به حضرت یحیی(ع)
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا بر اساس روایات اهل عترت(ع) ابلیس با تمام پیامبران(ع) مراوده داشت و در این دیدارها گاهی اوقات برخی راههای فریب خود را معرفی میکرد. در یکی از این دیدارها با حضرت یحیی(ع) ملاقات داشت و برخی قلقهای رفتاری خود را افشا کرد. داستان این ملاقات را از صفحه 339 کتاب امالی شیخ طوسی(ره) نقل میکنیم.
امام صادق(ع) به نقل از پدران بزرگوار خود فرمودند: ابلیس از زمان آدم علیهالسلام نزد همه پیامبران میآمد تا زمانی که مسیح مبعوث شد. با آنها گفتوگو و از آنها پرسش میکرد و با هیچ کدام بیشتر از یحیی بن زکریا(ع) انس نداشت. یحیى به او گفت: اى ابا مرّه (لقب شیطان؛ کنایه از ریشه بدى و بیمار دلى) من به تو نیازى دارم. گفت تو ارجمندتر از آن هستی که من خواهش تو را رد کنم؛ هر چه میخواهی بخواه که من در فرمانت مخالفت ندارم.
یحیی(ع) فرمود: اى ابا مرّه میخواهم همه دامهایت که آدمیزاده را با آنها شکار میکنى به من نشان دهی. گفت بسیار خب و بعد فردا را به او نوید داد. نقل است که ابلیس با چهره اى مانند میمون و تنى مثل خوک و دو چشم دراز در چهره ظاهر شد و ... تا آنجا که یحیی(ع) به ابلیس فرمود چه چیز چشمت را روشنتر کند؟ گفت: زنها؛ که دامها و بندهاى منند و چون نفرین صالحان و لعنت آنها بار مرا سنگین کنند نزد زنها بروم و به آنها خوشدل شوم.
یحیى(ع) به ابلیس گفت: این کلاهخود که بر سر دارى چیست؟ گفت از نفرین مؤمنان با آن خود را نگه میدارم. گفت: این آهنى که درون آن میبینم چیست؟ گفت دل صالحان را با آن قلاب کنم. یحیى(ع) گفت: هرگز شده که به من پیروز شده باشى؟ گفت: نه، اما تو یک خصلتى دارى که آن را خوش دارم. یحیى(ع) گفت: آن چیست؟ گفت تو پر خورى و چون افطار کنى و بخورى و سیر شوى، از برخى نماز و شب زندهدارى خود در شب باز میمانی.
یحیى(ع) فرمود: من با خدا عهد میکنم که دیگر سیر نخورم تا او را ملاقات کنم. ابلیس گفت: من هم با خدا عهد میکنم که به مسلمانى اندرز ندهم تا بمیرم. ابلیس از نزد یحیی(ع) بیرون رفت و دیگر به او باز نگشت.
منبع https://www.tasnimnews.com